به نظر جنابعالی فضای حاکم بر جامعه و شیعه در زمان شهادت امام رضا علیهالسلام و در آستانه به امامت رسیدن امام جواد علیهالسلام چگونه بود؟
معمولاً در زمان همهی ائمه علیهمالسلام یکی از دغدغهها وسوالات مهم شیعیان همیشه این بوده که وقتی امامی در پایان عمر و حیات معمولی و دنیایی خودش بوده است، امام بعدی چه کسی خواهد بود؟ مسیر بعدی هدایت امورمسلمین را باید از چه کسی بگیرند؟ معارف را باید از چه کسی بگیرند؟ معالم دینشان را باید از چه کسی بگیرند؟ لذا در زمان امام رضا علیهالسلام نیز این دغدغه بسیار پررنگ بود.
بسیاری از شیعیان قبل از شهادت امام رضا علیهالسلام از ایشان میپرسیدند که چه کسی امام بعدی است و در برخی از نقلها آمده است که ایشان امام جواد علیهالسلام را به شیعیان نشان میدادند که این امام بعد از من است.
اصولاً مبانی و استدلالهای قرآنی جایگاه امامت، در کودکی چیست؟
این سؤالی بود که در مورد ائمهای که در کودکی به امامت رسیده بودند مطرح میشد که چگونه این مسئله امکانپذیر است که یک بچهای، یک کودکی، امامت داشته باشد و یک مقام و منصب الهی را داشته باشد.
راهحل راحت و اجمالی برای پاسخ به این شبهه و اینکه مورد قبول همهی مسلمانان باشد این است که به قرآن مراجعه کنیم. چرا که در هر شبههای و در هر مشکلی باید به سراغ قرآن رفت و به تعبیری باید متشابهات را از محکمات قرآن گرفت و حل کرد.
وقتی سراغ قرآن میرویم میبینیم که قرآن برای ما داستان حضرت عیسی علیهالسلام را نقل میکند که بله، ما به حضرت عیسی علیهالسلام در کودکی حکمت دادیم و در کودکی او را نبی قرار دادیم؛ «قال انی عبدالله آتانی الکتاب، و جعلنی نبیا».
حضرت یحیی علیهالسلام هم اینگونهاند. پس ما نمونه و نظیر قرآنی داریم و این مسئله چیز خیلی عجیبی نیست. امامت در مسیر و راه نبوت و بعثت و در مسیر حرکت انبیاء است. نبوت که مقام بسیار بالایی است در کودکی به افراد داده شده و لذا امامت هم میتواند در کودکی به امامان داده شود.
همچنین به امامت رسیدن در کودکی فقط محدود به حضرت جواد الائمه علیهالسلام نیست. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم در کودکی به امامت رسیدند. امام عسگری علیهالسلام که به شهادت رسیدند، منصب امامت در کودکی به حضرت ولی عصر رسید.
چرا حضرت امام محمد تقی علیهالسلام به جواد معروفند و اساساً چه مصادیقی از جود و بخشش در زندگی ایشان وجود داشته است؟
همانطور که میدانید اسم اصلی ایشان محمد است و ملقب به جواد میباشند و این بخاطر جود و بخشش مثالزدنی ایشان بوده است.
باید این توضیح را همیشه داد که «کلهم نور واحد»؛ همهی ائمه علیهمالسلام نور واحدی هستند و در صفات مثل هم هستند. اما گاهی وقتها یک صفت در یک امام در یک زمان خاص ظهور و بروزبیشتری پیدا میکند.
برای مثال میگویم که امام حسن علیهالسلام شجاعت دارند، اما به حلم معروف میشوند. این بدان معنا نیست که ایشان شجاعت ندارند. همانطور که این بدان معنا نیست که امام حسین علیهالسلام حلم ندارند. لذا شرایط زمانی طوری میشود که آن خصوصیت خاص بیشتر بروز میکند.
امام جواد علیهالسلام هم شرایط زمانیشان طوری بوده است که بخشش ایشان در سن کمشان، نمود و ظهور بیشتری داشته است و در نتیجه به جواد معروف شدهاند. آنقدر که ایشان جود و کرم داشتهاند.
شما میبینید که در داستانی که امام رضا علیهالسلام نقل میکنند و به امام جواد علیهالسلام توصیه میکنند که خادمین و اطرافیان تو کسانی هستند که تو را از در کوچک منزل و از در فرعی بیرون میبرند که گداهای کمتری سر راه تو باشند.
من این روایت را دیدم، گویا ایشان سواره هم از آن مسیر میرفتهاند. اطرافیان عمداً ایشان را از مسیری میبردهاند که افراد کمتری سر راه باشند. امام رضا علیهالسلام به فرزندشان توصیه میکنند که تو از مسیری برو مردم بیشتر و گدایان بیشتری نشستهاند.
ادامهی این توصیه بسیار جالب و شنیدنی است که فرمودند: به عموهایت 50 دینار بده، به عمههایت 25 دینار بده؛ یعنی حتی قوم و خویشها را برایشان مقداری تعیین کردند و در ادامه فرمودند: این اقلّ است، اگر هم بیشتر دادی از فضل توست.
لذا به طور کلی چون زمینهها و جلوهی سخاوت در زمان امام جواد علیهالسلام زیاد بوده و ایشان با توجه به سن کمی که داشتند، خیلی جود و بخشش میکردند، لذا به جواد معروف شدند.
با توجه به اینکه ایشان در سن کم به امامت رسیدهاند و در سن پایین نیز شهید شدند، چه برداشتهای اخلاقی و رفتاری از سیره عملی ایشان میتوان در مورد جوانان داشت؟
وقتی ما نگاه میکنیم به کلیّت این زندگی که زیاد طول زمانی هم ندارد، ولی عمق و کیفیت معنایی بالایی دارد، چرا که ایشان بسیار جوان بودند که به شهادت رسیدند، الگوهای بسیاری را میتوانیم از زندگی ایشان بدست بیاوریم.
یکی از این موارد این بوده که ایشان تابع امام رضا علیهالسلام بودهاند. خود این میتواند یک پل معرفتی باشد به اینکه ما در بسیاری از جاها باید تابع یک عالم باشیم. امام رضا علیهالسلام همانطور که میدانید به عالم آل محمد شهرت دارند. امام جواد علیهالسلام با اینکه امامت دارند، اما کاملاً تابع علی بن موسی الرضا علیهالسلام هستند.
من نمیگویم که همهی جوانها تابع محض پدر و مادر باشند به این معنا که هر چه آنها گفتند، تأیید کنند، پدر و مادرها که معصوم نیستند، پدر و مادرها هم خطا دارند، منظور این است که اگر پدری دارد مشفقانه نصیحت میکند، سخن او را بپذیرند.
گاهی وقتها آنکه دارد آنها را مشفقانه نصیحت میکند پدرشان نیست، بلکه عالم دینی است، آنها بپذیرند. این یک الگوی رفتاری است. چرا؟ بخاطر اینکه در قرآن هم داریم، کسی هدایت میشود که از گوشش بیشتر استفاده میکند؛ «لو کنّا نسمع او نعقل»؛ اگر ما میشنیدیم هدایت میشدیم. اما درست نشنیدیم. «ان السمع و البصر ...» از گوش و چشم شما سؤال میشود.
لذا ما باید یک مقداری به گوش دادنهایمان باید توجه کنیم. امروز دوره و عصری است که جوانان ما گوشهایشان را بیخودی مصرف میکنند. هندزفری یکسره داخل گوششان است و از موضوعات آموزشی گرفته تا موسیقی، گوش میدهند. یا توی ماشین نشستهاند و صدای موسیقی آنقدر بلند است که اطرافیان در کوچه هم دارند از آن فیض میبرند!! جوانان ما گوش را در جهت صحیح به کار نمیبرند.
این عبارت امام جواد علیهالسلام است که ایشان میفرمایند: « مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَ اللهَ،وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ..»، هر کسی که به یک سخنگویی گوش بدهد، مثل این است که بندهی او شده است، مثل این است که او را پرستش کرده است. به این معنا که تا حدودی بندهی او شده است و تحت تأثیر حرف او قرار گرفته است.
یکی از الگوهایی که جوانان ما میتوانند از این فرمایش امام جواد علیهالسلام بگیرند این است که قرار نیست هر صدایی که آمد، به آن گوش بدهند. ما هزار و اندی شبکهی ماهوارهای داریم، بسیاری شبکههای رادیویی و تلویزیونی داریم. آنها هر چه که میگویند قرار نیست که درست باشد. وقتی شما این مطالب را گوش میدهی، خیلی وقتها به مسیری میروی که درست نیست.
اینجا باید فرمایش امیر بیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را هم عرض کنم که فرمودند: «تَعَلّمْ حُسنَ الاستماعِ كما تَتَعَلّمْ حُسَنَ الكلام»؛ خوب گوش دادن را یاد بگیر. باید یک کمی اهل غربال باشیم و برای خودمان شخصیت قائل شویم و به هر چیزی گوش ندهیم.
البته جهت دید من در اینجا حلال و حرام نبود که بخواهم بگویم موسیقی حرام است یا حرام نیست، بلکه منظور این است که خوب دقت کنیم که ما داریم به چه چیزی گوش میدهیم؟ چرا اینقدر الکی دارم گوش خودم را مصرف میکنم؟ این یک معیار و الگو از زندگی ایشان.
معیار بعدی توکل بر خداست. بسیاری از جوانان ما الآن الحمدلله خدا را میشناسند اما آنچه که امام جواد علیهالسلام بر آن تأکید دارند این است که این خدایی که اینقدر او را میشناسی، چقدر به او اطمینان داری؟ چقدر او را قبول داری؟ این خیلی مهم است.
حضرت فرمودند: «الثِّقَةُ باللّه تعالى ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ ، وسُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ»؛ تو باید بر خدا تکیه کنی و باید اعتماد کنی. این بهای هر چیز ارزشمندی است. شما به هر چیز ارزشمندی که میخواهی برسی. فرض کنید میخواهید به علم و کمال برسید، به هر چیز ارزشمندی که میخواهید برسید، اول باید به خداوند اعتماد داشته باشید. حضرت میفرمایند که این نردبانی است که تو را به هر مقام بلندی می رساند. لذا برای پیشرفت در زندگی دنیوی هم این کاربرد دارد و امام جواد علیهالسلام این مسئله را متذکر میشوند. تو خدا را قبول داری اما چقدر به او اعتماد میکنی؟ چقدر او را باور داری؟
داستان بسیار معروف و بسیار شنیدنی وجود دارد در مورد کوهنوردی که به کوه رفت و در تاریکی کوهستان، در حالی که به طنابی آویزان بود و اطراف و پایین پای خود را نمیدید از خداوند طلب کمک کرد. خداوند به او گفت: طناب را بِبُر! او با خود گفت: خوب اگر طناب را بِبُرم که در دره سقوط خواهم کرد و خواهم مرد. او زیر پایش را نمیدید و متوجه نبود که اگر آن طناب را بِبُرد، نجات خواهد یافت، چرا که زمین مسطحی در فاصلهی اندکی از او قرار داشت و او با این کار نجات مییافت.
این داستان نمادین است. یکی از پیامهای این داستان این است که وقتی از خداوند طلب استمداد و کمک کرد، به او اعتماد نداشت. او خدا را قبول داشت و با خدا حرف میزد اما به خدا اعتماد نمیکرد.
بسیاری از ما هم اینگونه هستیم. خدا را میشناسیم و قبول داریم و رو به قبله نماز هم میخوانیم اما به او اعتماد نداریم! یعنی خدایی که گفته این کار را بکن که به صلاح توست، ما انجام نمیدهیم! اعتماد نمیکنیم. اما اگر فرضاً در ماهواره بگویند که این کِرِم برای پوست شما مفید است ما به راحتی از آن استفاده میکنیم! یعنی ما به راحتی به حرف ماهواره اعتماد میکنیم و میرویم کِرِم را میخریم و استفاده هم میکنیم، اما خداوند که در قرآن فرمودهاند این کار و آن کار را انجام دهید، برای شما خوب است، به صلاح شماست... انجام نمیدهیم. فردا همان پوست علیه ما شهادت خواهد داد و ما به این حرفها اعتماد نداریم!!
باتشکر از اینکه در این گفتگو شرکت کردید. متشکرم.
تهیه و تنظیم: سایت رسالات